مثل سرگذشت بردیا راجع به مرگ خواهر او رکسانا نیز دو روایت نقل شده‌است. یونانی‌ها دربارهٔ مرگ رکسانا می‌گویند که کمبوجیه روزی توله سگی را با یک شیربچه به جنگ انداخت و خواهرش ناظر آن صحنه بود. توله در حین مبارزه به کلی درمانده و مغلوب شد. وقتی تولهٔ دیگر که نگران آن جریان بود، زنجیر پاره کرد و به یاری برادر گرفتار خود شتافت، دو توله با یاری هم شیربچه را بیچاره کردند. کمبوجیه از تماشای آن صحنه مسرور شد اما خواهرش که در کنارش نشسته بود به گریه افتاد. کمبوجیه که اشک او را دید، علت آن را پرسید و رکسانا جواب داد که بی‌اختیار یاد بردیا افتاده‌است که کسی را یار و غمخوار نداشته‌است، بنا بر قول یونانیان این ماجرا و خشم کمبوجیه باعث مرگ خواهرش شد.